Wednesday, October 24, 2007



تاريخ تشيع در دوره تيموريان ( 911-850 هـ) و قراقوينلوها

تحصيلات تکميلي
تاريخ دفاع : 27/12/79
رشته و گرايش : تاريخ-ايران دوره اسلامي
استاد مشاور : دکتر اصغر منتظرالقائم نام و نام خانوادگي : عبدالحسين حق جو
دانشکده : ادبيات و علوم انساني
استاد راهنما : دکتر حسين ميرجعفري
تاريخ تشيع در دوره تيموريان ( 911-850 هـ) و قراقوينلوها

چکيده

تاريخ تشيع در ايران فراز و نشيب‏هاي زيادي گذرانيده است . مذهب شيعه داراي خصوصياتي بوده كه با خواست و توقعات ايرانيان سازگاري داشته است . تا قرن هفتم هجري و دورة ايلخانيان نفوذ تشيع در ايران به آهستگي صورت پذيرفته است . در دورة ايلخانان زمينة مناسبي براي علماي شيعه بوجود آمد تا در ترويج تشيع كوشش بيشتري بنمايند . در تحت تأثير عرفان ائمه اطهار ،‌ فرقه‎هاي تصوف ،‌مانند كراميه كه از نفوذ بالايي برخوردار بودند ، به سوي تشيع گرايش پيدا نمودند . از آثار اين رويكرد ، سيد علي همداني و علاءالدوله سمناني و بعداً شيخ حسن جوري به تشيع گرايش و بعضاً پذيرفتند.

با فروپاشي ايلخانان در سال (736 هـ) و آغاز هرج و مرج سياسي و غلبة ملوك الطوايفي ،‌در خراسان سربداران مؤفق به تأسيس حكومتي گرديدند كه ساختاري جمهوري داشته است . در غرب ايران آل جلاير گرايشان شيعي داشتند و متحدان آنان ، يعني قراقوينلوها ،‌در ابتداي قرن نهم مؤفق به تشكيل دولتي در غرب ايران گرديدند كه از بين حكام قراقوينلو اسپند ميرزا كه در بغداد حكومت مي‏نمود ،‌تشيع را در آنجا رسميت بخشيد ولي بقية حكام قراقوينلو با اينكه شيعه مذهب بودند ، در اين ارتباط اقدامي ننمودند ،‌اما در دورة آنان و با كوشش سيد حيدر توني ، در تبريز تشيع گسترش پيدا نمود . حروفيه كه داراي گرايشات شيعي بودند . در دورة جهانشاه قراقوينلو دست به قيام زدند و در تبريز سركوب شدند.

در جنوب ايران و در همسايگي قراقوينلوها ،‌مشعشعيان به قدرت رسيدند . آنان داراي عقايد غاليانه‏اي بودند و بين قراقوينلوها و مشعشعيان رابطه‏اي خصمانه برقرار بود . مشعشعيان با سقوط تركمنان قراقوينلوها در سال (873 هـ) همچنان به حيات سياسي خود تا دورة‌ صفويه ادامه دادند . جهانشاه تركمان با نهضت صفويه كه در دورة او داراي سازماني گسترده بودند نتوانست مدارا نمايد و شيخ جنيد و فرزندش حيدر به آق قرينلوها پناه آوردند.

تشيع در بين تيموريان در قرن نهم با اقبال مواجه بود . هر چند تيموريان اقدامات مخالفان را بر نمي‏تافتند و آنان را سركوب مي‏نمودند . از ميان حكام تيموري ، سلطان حسين بايقرا ، گرايش بيشتري به تشيع داشت و در دورة او هرات مركز فرهنگي و مجادلات كلامي و مذهبي گرديد . سلطان حسين بايقراء،‌ در جهت تغيير خطبه به نام ائمه معصومين عليهم السلام ،‌ دستوري صادر نمود ولي با مخالفت مواجه شد . و دستورش را لغو نمود . سلطان محمد نوة شاهرخ كه در اصفهان حكومت مي‏نمود ، داراي گرايشات شيعي بوده و از آثار معماري دورة‌ حكمراني او اين مهم استنباط مي‏گردد.
تصوف كه در قرن نهم از گستردگي زيادي برخوردار بود . با تشيع آميخته گرديد و در آثار شاه نعمت‏الله ولي اين امر ديده مي‏شود . شيعيان نيز داراي گرايشات صوفيانه بوده‏اند ،‌ سيد محمد نوربخش در ماوراء النهر عليه تيموريان به قيام دست زد ولي موفقيتي به دست نياورد . گذرا آرامي از تسنن به تشيع در قرن نهم مشاهده مي‏گردد و شيعيان در تغيير باورهاي جامعه و ارزشهاي حاكم به نفع عقايد شيعي فعاليت مي‏نمايند.

برزگان شيعه ،‌نظير ابن فهد حلي ، ابن ابي جمهور احساني ،‌فاضل مقداد و . . . . به فعاليتهاي علمي در جهت تقويت تشيع مشغول بودند . ا بن فهد حلي در دوره‏اي كه اسپند ميرزا در بغداد حكومت مي‏نمود با بزرگان اهل سنت به مناظره برخاست و اسپند ميرزا تحت تأثير او تشيع را در بغداد رسميت بخشيد.

در قرن نهم علماي شيعي كه در رأس آنها فقها بوده‏اند ، تفاسير زيادي بر قرار نگاشتند كه از خصوصيات اين تفاسير دوري از ذهنيات ،‌توجه به مسائل اجتماعي بوده است و بيشتر آيات الاحكام قرآن تفسير شده است.

در ادبيات و در نظم و نثر ،‌تشيع نمايان است . و شاعران شيعي و غير شيعي در منقب اهل بيت اشعار فراواني سروده‏اند.

همچنين در قرن نهم شاهد حضور سلسله‏هاي سياسي شيعي در شمال ايران هستيم ، مرعشيان در مازندران و آل كاركيا در گيلان به حكومت مي‏پرداختند . بدون ترديد اين دو سلسله در منطقه شمال ايران در گسترش تشيع مؤثر بوده‏اند.

بدين ترتيب با كنار هم گذاشتن موارد فوق به زمينه‏هاي اصلي رسميت يافتن تشيع در ايران قرن دهم ، پي مي‏بريم.

شيخ صفى الدين در سال ۷۳۰ ه.ق در حالى كه مريدان بسيارى در حلقه طريقت او فراهم آمده بودند، زندگى را بدرود گفت و فرزندش، صدرالدين موسى جانشين او شد. از اين زمان تا دورانى كه شيخ جنيد به پيشوايى رسيد رهبران خانقاه تنها كوشش خود را صرف تبليغ و ارشاد مريدان در مناطق دور و نزديك مى كردند و در اين دوران كه از سال ۷۳۰ تا ۸۳۰ ه.ق به طول انجاميد نفوذ طريقت صفوى در ميان عشاير محروم و تهيدست آناتولى (كه از تركان مهاجر آن ديار بودند) و شيعيان جزيره و شامات و جبل لبنان بالا گرفت. ولى از زمانى كه شيخ جنيد به پيشوايى خانقاه رسيد به علت انتشار تشيع غالى در سرزمين هاى ياد شده به ويژه در آناتولى _ و همبستگى افكار صوفيانه با آرمان هاى تشيع، خانقاه اردبيل به مركز تبليغات شيعى تبديل شد. بروز اختلافات بين حكام سلسله هاى آق قويونلو و قره قويونلو و موقعيت خانقاه در اين كشمكش ها سبب شد تا طريقت صفوى به جريانات سياسى و نظامى وقت كشانده شود. شيخ جنيد، كه توسط جهانشاه قره قويونلو از اردبيل تبعيد شده بود، در دياربكر مورد حمايت اوزون حسن رقيب جهانشاه قرار گرفت و با كمك او به تجهيز طرفداران خود در ميان قبايل ترك و شيعيان پرداخت. وى در جنگ هايى كه به خواست اوزون حسن برپا شده بود، شركت كرد. اما در سال ۸۶۰ ه.ق كه به عنوان جهاد مذهبى به ناحيه شروان رفت (در جنگ با شروان شاه) به قتل رسيد. پس از وى حيدر (فرزندش) جاى او را گرفت. او نيز مانند پدر از حمايت اوزن حسن برخوردار شد و امير آق قويونلو، دختر خود را به ازدواج او درآورد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home