Thursday, October 18, 2007



شعور اوغوزگرائي در جهانشاه قاراقويونلو

دستان‌ها: (فاروق سومر)

دستانهاي دده قورقوت يگانه دستان ملي اوغوزهاست كه به زبان خود آنها نوشته شده. اين دستان ها تا چند قرن پيش در ميان تركان آناتولي با علاقه فراوان نقل مي شد و عاملي بود تا آنها نسبت به اجداد خود اوغوزها وابستگي بيشتري حس كنند.

و اما در خصوص تركمن هاي ماوراء خزر؛ مي دانيم كه اوغوزنامه ها از ديرباز در بين آنها متداول بود و در آنها بحث هاي مهمي در ارتباط با دده قورقوت و سالور قازان جاي گرفته بود. با اين حال مي بينيم دستان هاي دده قورقوتي كه امروزه در دسترس ماست از طرف تركمن ها شناخته شده نيستند

لازم به يادآوري است كه دستان اوغوزخاقان اويغوري نيز در ايران، در عصر ايلخانيان و در زمان قازان خان و يا جانشين او به تصنيف درآمده است و در اين خصوص هيچ شبهه اي نبايد داشت. نوشته شدن اين اثر در جايي ديگر و بخصوص در سرزمين اويغور غير ممكن است. زيرا آن حال و هواي معنوي كه باعث به قلم گرفته شدن آن شده بود. فقط در ايران و در دربار ايلخانيان و حواشي آن احساس مي شد. اين هواي معنوي را نوعي شعور قوي مليت گرايي ترك (Türkcülük ) گرمي مي بخشيد و اين شعور پان تركيستي عامل بوجود آمدن هر دو اثر گشته بود. در واقع اهميت هر دو اثر نيز در اين امر، يعني در انعكاس وجود چنين شعوري نهفته است. در غير اينصورت آنها نه اوصاف يك دستان واقعي را دارا مي شدند و نه مي توانستند به عنوان منبعي تاريخي از ارزش برخوردار شوند.

تفكر مليت گرايي تركي كه در بارگاه ايلخانيان و قلمرو آنان شروع شده بود، در آناتولي تحت عنوان اوغوزگرايي تا قرن هفدهم ادامه يافت. اگر چنانچه بگوييم كه اين تفكر يكي از عوامل اصلي موفقيت هاي سياسي سلسله عثماني بود، به خطا نرفته ايم. اين امر در شعر ذيل كه يازيجي اوغلو آن را به عثمان غازي نسبت داده، به عنوان عاملي معنوي بچشم مي خورد.

اي عثمان، اي كه فرزند طغرلي
اي كه از نسل اوغوز و قاراخاني
اي بنده كوچك حق تعالي
استانبول را فتح كن و گلستان ساز

خاندان عثماني به اين كه از تبار اوغوزخان و برآمده از طايفه قايي بشمار آيند، اهميت زيادي قائل بودند. آنها تمغاي قايي را به عنوان علامت رسمي خاندان خود برگزيده بودند و شاهزادگان را با نام هايي چون اوغوزخان و قورقوت نامگذاري مي كردند. اين امر تنها بخاطر احساس پايبندي آنها به اعقاب خود يعني اوغوزها نبود بلكه بيشتر در ارتباط با حساسيت مردم نسبت به اين موضوعات و وجود رقابت هاي سياسي با سلسله قاراقويونلوهاي شرق و مهمتر از آن سلسله آق قويونلوها بود. زيرا فرمانروايان سلسله هاي نام برده شده نيز خود را از نوادگان اوغوزخان مي دانستند و بزرگترين آنها، اوزون حسن بيگ، رقيب فاتح ]سلطان عثماني [خود را يگانه فرمانرواي تركان آناتولي مي دانست. قورقوت آتا، پيشگوي بزرگ اوغوز ها گفته بود كه روزي فرمانروايي اوغوزها و يا ترك ها بدست بيگ هاي طايفه قايي خواهد افتاد و تا قيامت ادامه خواهد يافت. ادعاي عثمان غازي ] مؤسس سلسله عثماني[ مبني بر اينكه از طرف بيگ هاي اوغوز به عنوان فرمانروا انتخاب شده و همچنين سخنان مراد دوم ]سلطان عثماني [خطاب به جهانشاه قاراقويونلو بدين مضمون كه از اصل و نسب شامخ تري برخوردار است، از اين امر نشأت مي گيرد.

دستان هاي مورد بحث به همراه بحث «شجره ها» و «دستان هاي دده قورقوت» عاملي بودند تا شعور اوغوزگرايي به شكلي با طراوت جان بگيرد. لذا از اين جهت لايق توجه و علاقه ماست.

«يازيجي اوغلو» مؤلف عثماني همچنين از اوغوزنامه اي اويغوري بحث مي كند كه احتمالاً همان «دستان اوغوز خاقان» موجود است. شكرالله ديگر مؤلف معاصر او نيز در زمان سلطان مراد دوم، هنگامي كه به همراه سفيران در بارگاه جهانشاه فرمانرواي قاراقويونلو در تبريز حضور يافت متني در باره تاريخ اوغوز، كتابت شده به خط اويغوري، مشاهده كرده است. ابوبكر تهراني، مورخ آق قويونلو نيز به هنگام تأليف شجره نامه‌اي در باره ارتباط اوزون حسن بيگ با اوغوزخان و نوح عليه السلام از مبحث «شجره ها»ي جامع التواريخ بهره برده است.

چنين بر مي آيد كه قاجاريان آخرين سلسله ترك در ايران نيز اوغوزها را اجداد خود مي دانستند و به آنها علاقه نشان مي‌دادند. در اين ارتباط ميرزا ابوالقاسم با استناد به مبحث «شجره ها» به عنوان مأخذ، رساله اي درباره طوايف منسوب به شعب اوغوز در ميان تركمن‌ها ايران و ماوراي درياي خزر نگاشته است.(2)

1 Comments:

At 1:21 AM, Blogger Mofrad said...

با درود
اگر نام قرامانلو را تلخیص قره مندیلی یعنی دارندگان دستار سیاه بگیریم؛ در این صورت نام اینان با نام قراقویونلوها،در واقع قرا-قویانلوها یعنی آنان که کلاه و دستار سیاه بر سر میگذارند یکی میگردد.

 

Post a Comment

<< Home